برای یاسمینم
چه شیرین زبونی توورجوک خونههههه کی اینقدر بزرگشدی؟؟؟؟؟ میای پشت سر من ویکصدا میگی ماما مطهره !!!! ومن هی از عمد جواب نمیدم وهی ذووووق میکنم وتو اخراش فقط میگی مطهره (البته دقیقا میگی مطده) و من دیگه ذوق میشم از این شیرین زبونی توووووو. دیروز میخواستی بری پارک همراه بابا جون(بالای خودم) باباگفتن بزار چایی موبخورم بعد..سریع گفتی به به بوخور نازدونه ی من چینقده تو شیرینی؟؟؟ چقدر خوبه داشتنت نفس من . ...
نویسنده :
مامان دخترا
16:04
صبر در برابر اراده خدا
الان درست یک هفته از عینکی شدن نگار میگزره .اون هفته من واقعا خودمو باخته بودم خیلی سختم بود. وای شکرخدا ادم باز با شرایطش کنار میاد ،زندگی جریان داره وقطعا غصه خوردن من چیزیو نتنها حل نمیکرد بلکه بدترم میکرد من مم بعد باید مثکوه پشت بچه هام باشه این که عینک سهله و مهمون دوره ای خونه ی ماس وبعدش دیگه تمومه اما من تو این ماجرا دیدم چقدر ضعیفم ؟؟؟؟ چقدر ناتوانم در برابر سختیها!؟؟؟!!!! این تلنگر بود برای من .همیشه قرار نیست اوقات بکام باشه سه تا بچه داشتن یعنی کوه مسیولیت شدم یعنی کوه بودن محکم بودن .دیگه نمیخوام با هرچیزی بشکنم ارامش خانوادمو ببارم .باید محکم بشم و بسپرم همه چ...
نویسنده :
مامان دخترا
1:09
عینک نگار
سلام دخترای گلمخانم خوشگلام. سهشنبه نوبت سنجبینایی یاسمین و نگار بود که متاسفانه متوجه شدیم نگار مشکوکه ووقتی دکتر رفتیم متوجه شدیم تنبلی چشم داره و باید عینک بزنه .خیلی خیلی غصه خوردم و ناراحت شدم .همش میترسیدم نگار همکاری نکنه و عینک نزنه اما خوشبختانه عینک رو دوست داشت و کنار اومد باهاش . الهی تنتون سالم باشه دختررای عزیزتر ازجونم ...
نویسنده :
مامان دخترا
17:19